روزهایی که نگذشت
شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۳
وقتی هر لحظه دلت می خواد کاری رو انجام بدی ولی نمیدی، وقتی میای عقب و اجازه میدی باد به هر سمتی ببرتت؛ می بازی. لحظه هاتو می بازی و می دونی اینو ولی کاری نمی تونی انجام بدی. نمی تونی چون مثل یه تیکه گوشت شدی که توان هیچ حرکتی رو نداره.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر