یکشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۴

به اندازه ی این همه طوفان سهمگین قوی نیستم من. چکار می کنی؟ هر لحظه همین سوال را می پرسم از تو. که داری چکار می کنی با من؟ بی جان تر از همیشه می افتم گوشه ی تاریکترین گودال و چه قدر سخت است بیدار شدن هر صبح و مواجه شدن دوباره با روز. وقتی شب ها تمام خودم را قورت می دهم.